درود خداوند بر پیامبرش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صحبه و‌ سلم

درود بر زنان و مردانی که در طول تاریخ اسلام همواره سنگ‌های سخت طاغوت را بر سینه تحمل نموده و أحد گویان دین خداوند را یاری نمودند.

و سلام بر تو، زینب غزالی عزیزم.

خواهر عزیزم! حدود 48 ماه پیش بود که خداوند بر این خواهر کوچکت منت گذاشت و پرچم توحید را در دلش برافراشت. روزهای سختی بود و در همان روزها کتابی کهنه از خواهری مسلمان به دستم رسید به نام «روزهای خاطره». دلزدگی‌ام ازفرقه گرایی‌های افراطی(که باعث شده‌بود به اشتباه فکر کنم زینب غزالی متعلق به فرقه‌ای است) و سنگینی‌بار تحقیق که نمیگذاشت تا وقتی که سوالات اصلی‌ام بی پاسخ مانده به سراغ مکتوبات غیر از آن بروم، سبب شد اندکی از کتاب را بخوانم و به صاحبش برگردانم. یکسال بعد نامه‌هایی را که برای دختران مسلمان نوشته‌بودی خواندم. احساس کردم نویسنده، با همه‌ی زنانی که دیده‌ام تفاوت دارد. سخنانت بر دلم نشست ولی زینب الغزالی میان صبح‌ها وعصرها و شب‌های پر از نگرانی‌ام گم شد. تا اینکه بعد از گذشت چهار سال «روزهای خاطره»به سراغم آمد و زمانی به خودم آمدم که در هر فرصت کوتاهی خاطراتت را می خواندم و اشک یک لحظه از همراهی‌ام کوتاهی نمی‌کرد.

خواهرم زینب! نامت همواره در ذهنم باقی می‌ماند.

می ماند....

زیرا که گفتی از پای نمی‌نشینی تا نام الله در سرزمینت به بزرگی و یگانگی یاد شود و عشق به الله عظیم‌ترین ریسمانی است که می‌تواند دو قلب را به هم گره بزند.

زیرا که در این دنیا هر روز نظاره‌گر مردان و زنانی هستم که برای اندکی منفعت،حق را نه کتمان که انکار  و غیر خدا را شادمان می‌کنند ولی سالهاپیش دختری به نام زینب غزالی زیست که عشق به مال و منصب و رنج از دست دادن برادران و خواهران و همسر و همه‌ی آنچه را که برایش عزیز بود نتوانست جلوی وی را بگیرد که طاغوت زمانش را به لرزه نیندازد.

زیرا که زنان مسلمان امروز را می‌بینم که به قرن‌های گذشته‌ی زنان غرب بازگشته‌اند و تجدد را در سر دادن شعار‌های فمنیستی یافته‌اند ولی درسرزمین مصر زنی به نام زینب الغزالی الجبیلی چهره ای از زن مسلمان را به طاغوتیان نشان داد که فهمیدند زنی که اسلام در پی پرورش آن است، کیست؟ و ترس از دیدن چنین زنانی است که باعث شده است بکوشند هر روز ذهن خواهرانمان را مشغول آنچه که آنها را از بزرگی باز دارد بنمایند.

زیرا که خواهرانم را می‌بینم که زنانی که توصیفشان نکنم بهتر است،الگوی شیوه ی زندگی فردی، زناشویی و اجتماعیشان شده‌اند و به بهانه‌ی اینکه نکند از قافله‌ی تمدن جدا بمانند گرفتار جهل مدرن شده و سیمای زن غربی الگوی زن ایده‌آل‌شان گشته‌است، زنی که چهره اش زیبا و درونش بوی تعفن می‌دهد. آنان نمی دانند و شاید فراموش کرده‌اند چهره‌ی زنی را که روزی شدید‌ترین شکنجه‌ها را زیر دستان ناپاک مردمان تحمل نمود و حتی یک لحظه رسالت دینی و انسانی‌اش را فراموش ننمود.

اما

تاریخ با تمام فراموشکاری‌هایش هرگز نمی تواند 

مریم دختر عمران

آسیه مادرموسی

خدیجه دختر خویلد

صفیه دختر عبدالمطلب

فاطمه دختر محمد

عایشه دختر ابوبکرصدیق

و دیگر بزرگ زنان و بزرگ مردان را فراموش کند حتی اگر کسانی نخواهند.

و تاریخ هرگز زنی با نام زینب غزالی را فراموش نخواهد کرد حتی اگر بخواهند با رنج در سلول یا اذیتش با سگ و یا انواع شکنجه نابودش کنند.

خواهر عزیزم! اکنون تو نیستی و اینجا دختری 23 ساله برای حفط دینش ان‌شاءالله درصدد هجرت است و دلگرمی‌اش و الگویش در این مسیر دشوار اما شیرین مادران مومنین و زنانی نظیر تو است.

از خداوند می‌خواهم تو را با بزرگ زنان عالم همنشین گرداند و به ما دختران مسلمان توفیف ادامه ی راه و روش بزرگ زنان مسلمان را عنایت فرماید.

خواهر کوچکت ط.تسنیم از ایران

یکم رجب 1434